نوشته شده توسط : سیامک

 روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد

همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد

مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد

بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ

جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد

روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد

روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت




:: بازدید از این مطلب : 523
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : 26 / 8 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیامک

 در این راه طولانی - که ما بی خبریم

 

 

و چون باد می گذرد

 

بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند

 

خواهش می کنم !  مخواه که یکی شویم ،  مطلقا یکی

 

مخواه که هر چه تو دوست داری ، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم

 

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد

 

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم

 

یک ساز را،  یک کتاب را،  یک طعم را، یک رنگ را

 

و یک شیوه  نگاه کردن را

 

مخواه که انتخابمان یکی باشد،  سلیقه مان یکی  و رویاهامان یکی

 

هم سفر بودن و هم هدف بودن ، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست

 

و شبیه شدن دال بر کمال نیست  بل  دلیل توقف است

 

عزیز من

 

دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی  رسانده است؛

واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون ،   حجاب برفی قله ی علم کوه ،  رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند

 

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق

یکی کافیست

 

عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست

 

من از عشق زمینی حرف می زنم که  ارزش آن در "حضور" است

نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری

 

عزیز من

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست ، بگذار یکی نباشد

 

بگذار درعین وحدت مستقل باشیم

 

بخواه که در عین یکی بودن ، یکی نباشیم

 

بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید

 

بگذار صبورانه و مهرمندانه  درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم

 

اما نخواهیم  که بحث ، ما را به نقطه ی مطلقا  واحدی برساند

 

بحث، باید ما را به  ادراک متقابل برساند نه فنای  متقابل

 

اینجا سخن از رابطه ی عارف با خدای عارف در میان نیست

 

سخن از ذره ذره ی وافعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگیست

 

بیا بحث کنیم

 

بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم

 

بیا کلنجار برویم

 

اما  سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم

 

بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگی مان را ،در بسیاری زمینه ها،  تا آنجا که حس می کنیم دوگانگی،  شور و حال و زندگی می بخشد

نه  پژمردگی و افسردگی و مرگ ،.......... حفظ  کنیم

 

من و تو حق داریم در برابر هم  قد علم کنیم

 

و حق داریم بسیاری ازنظرات وعقاید هم را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیرهم را داشته باشیم

 

عزیز من! بیا متفاوت باشیم...
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : 11 / 8 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیامک

 حال همه‌ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویندبا این همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد ونه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمی‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویاشبیه شمایل شقایق نیست!راستی خبرت بدهم خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار … هی بخند!بی‌پرده بگویمت چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فال نیک خواهم گرفت دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپیداز فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذردباد بوی نامهای کسان من می‌دهدیادت می‌آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟نه ری‌را جان نامه‌ام باید کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آینه،از نو برایت می‌نویسم حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن!!



:: بازدید از این مطلب : 368
|
امتیاز مطلب : 107
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : 7 / 8 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیامک

 نه می شه با تو سر کنم نه می شه از تو بگذرم 

بیا به داد من برس من از تو مبتلاترم

بگو کجا رها شدى بگو کجاى رفتنى
من از تو در گریز و تو چرا همیشه با منى

کسى به جز تو یار من نیست گذشتن از تو کار من نیست
به جز خیال تو هنوزم ، ببین کسى کنار من نیست
کسى به جز تو یار من نیست گذشتن از تو کار من نیست
به جز خیال تو هنوزم ببین کسى کنار من نیست

دوباره تبت داره نفسمو می گیره دوباره هوا داره پى عطر تو می ره
این خونه بى تو طاقت زندگی نداره حتی نفس هام تو رو به یاد من میاره

کسى به جز تو یار من نیست گذشتن از تو کار من نیست
به جز خیال تو هنوزم ببین کسى کنار من نیست
کسى به جز تو یار من نیست گذشتن از تو کار من نیست
به جز خیال تو هنوزم ببین کسى کنار من نیست

 



:: بازدید از این مطلب : 495
|
امتیاز مطلب : 129
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 1 / 8 | نظرات ()